[ و ابن جریر طبرى در تاریخ خود از عبد الرحمن پسر ابى لیلى فقیه روایت کرده است ، و عبد الرحمن از آنان بود که با پسر اشعث براى جنگ با حجاج برون شد . عبد الرحمن در جمله سخنان خود در برانگیختن مردم به جهاد گفت : روزى که با مردم شام دیدار کردیم ، شنیدم على ( ع ) مى‏فرمود : ] اى مؤمنان آن که بیند ستمى مى‏رانند یا مردم را به منکرى مى‏خوانند و او به دل خود آن را نپسندد ، سالم مانده و گناه نورزیده ، و آن که آن را به زبان انکار کرد ، مزد یافت و از آن که به دل انکار کرد برتر است ، و آن که با شمشیر به انکار برخاست تا کلام خدا بلند و گفتار ستمگران پست گردد ، او کسى است که راه رستگارى را یافت و بر آن ایستاد ، و نور یقین در دلش تافت . [نهج البلاغه]
 
شنبه 92 فروردین 10 , ساعت 3:42 عصر

با شروع ماه مبارک رمضان مرحوم سید محمد تقی موسوی  نماز خانه را تزئئین میکرد صبح ها برای کلاس قرآن رحل را دور نماز خانه میچید و یک گلدان کوچک گل نیز بالای هر رحل قرار میداد و منتظر می ماند تا برادران یکی یکی از راه برسند و قران ها را بردارند و جلسه شروع شود .

ی

بچه ها دوره ای قرآن میخوانند و سید غلط میگرفت و اصلاح میکرد و در پایان هر جلسه با قرائت زیبای خود محفل را نورانی میکرد . یادش بخیر  برای شادی روح سید صلوات.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ